• وبلاگ : 159
  • يادداشت : كوچ بنفشه ها ...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 8 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام . جالب اينه كه دوست عزيز ما دريا نمي دونه چرا 159 . و جالب تر اينكه خانم سوسن تا حالا فرهاد گوش نداده .
    + دريا 

    راستي نوشتنت هم بد نشده ها

    اين خاصيت عشق و غمه آدم شكوفا مي شه بي اينكه خودش بخواد

    با يه دنياي ديگه آشنا ميشه بي اينكه كسي راهنماييش كنه

    آره ميفهمم خوب مي فهمم

    راستي از بابت رنجي كه بهم هديه دادي ممنون خوشي زيادي داشت همه خودمو از يادم مي برد

    159 هم كه نگفتي چيه

    ببين..... خوب ببين تو نگاه مي كني ولي نمي بيني بايد يه جوري نگاه كني كه بتوني ببيني مي فهمي چي ميگم؟

    + دريا 

    نه بابا نه بابايي!

    اين دو تا با هم خيلي فرق مي كنن؟

    نمي دونم مي فهمي يا نه!

    تا حالا بابايي داشتي؟ مطوئنم كه نداشتي!

    + دريا 

    عجب! پس رنج؟

    نگفتي چرا 159 ؟

    + دريا 
    دريا خشكيده
    + دريا 
    حالا چرا 159؟ راستي بعد از مدتها آپديت كردم
    + دريا 
    شما؟
    سلام انيگماي عزيز. بايد بگم من از شعر چندان سر رشته اي ندارم و حوصله اي هم نمانده حالا برايم. آمدم تا بداني كه انيگماي عزيز هستي . شعرت ابتداي دلانگيز و آهنگيني دارد و به ناگاه رنگ و زنگ عوض مي كند(

    جوي هزار زمزمه درد و انتظار


    در سينه مي حروشد و بر گونه ها روان ) يعني بايد به هموان منوال مي رفت و اين بريدگي آزار دهنده است. در چند سطر اول به يك آنهگ خاص شعر نو دست پيدا كرده اي و بعد شعري كلاسيك از آب درآمده. به گمانم وزن را برداي از بقيه شعر زيبا تر مي شود.